ایمونوهیستوشیمی (IHC)، استفاده از آنتیبادیهای مونوکلونال و پلی کلونال برای تشخیص آنتیژنهای خاص در بخشهای بافت، ابزار فوقالعاده قدرتمندی در آرمنتاریوم پاتولوژیست جراحی تشخیصی است. ایمونوهیستوشیمی (IHC) یک کاربرد مهم از آنتی بادی های مونوکلونال و همچنین پلی کلونال برای تعیین توزیع بافتی یک آنتی ژن مورد علاقه در سلامت و بیماری است.
این به طور گسترده ای برای تشخیص سرطان ها استفاده می شود زیرا آنتی ژن های تومور خاص در برخی از سرطان ها به صورت de novo بیان می شوند یا تنظیم می شوند. IHC نقش مهمی در آسیب شناسی، به ویژه در زیر تخصص های پاتولوژی انکولوژیک، نوروپاتولوژی و هماتوپاتولوژی دارد همچنین کاربرد تشخیصی IHC را در آسیب شناسی جراحی بررسی شده است.
برای انجام IHC نیاز به در دسترس بودن بیوپسی هست. این بخش ها با میکروتوم به بخش هایی تبدیل می شوند و سپس بخش ها با آنتی بادی مناسب انکوبه می شوند. محل اتصال آنتی بادی در زیر یک میکروسکوپ معمولی یا فلورسنت توسط یک نشانگر، مانند رنگ فلورسنت، آنزیم، عنصر رادیواکتیو یا طلای کلوئیدی که مستقیماً به آنتی بادی اولیه یا یک آنتی بادی ثانویه مناسب مرتبط است، مشاهده می شود.
اساس ایمونوهیستوشیمی (IHC)
IHC در 1930 ابداع شد اما تا سال 1941 اولین مطالعه IHC گزارش نشد. کونز و همکارانش از آنتی بادی های نشاندار شده با فلورسین ایزوتیوسیانات (FITC) با رنگ فلورسنت برای متمرکز سازی آنتی ژن های پنوموکوکی، در بافت های آلوده استفاده کردند. با گسترش و توسعه تکنیک IHC، برچسب های آنزیمی مانند پراکسیداز و آلکالین فسفاتاز معرفی شده اند.
برچسب طلای کلوئیدی نیز کشف شده است و برای شناسایی واکنش های ایمونوهیستوشیمی در هر دو سطح میکروسکوپ نوری و الکترونی استفاده شده است. برچسبهای دیگر شامل عناصر رادیواکتیو هستند و واکنش ایمنی را میتوان با اتورادیوگرافی مشاهده کرد. هدف از IHC انجام بیشتر و بهتر رنگ آمیزی IHC با استفاده از کمترین مقدار آنتی بادی با ایجاد کمترین آسیب بر روی سلول یا بافت است و همچنین راهی برای دسته بندی تومور و نشانگرهای تومور می باشد.
از آنجایی که IHC شامل واکنش های آنتی ژن-آنتی بادی خاص است، مزیت آشکاری نسبت به تکنیک های رنگ آمیزی آنزیمی خاص که به طور سنتی مورد استفاده قرار می گیرد، دارد که تنها تعداد محدودی از پروتئین ها، آنزیم ها و ساختارهای بافتی را شناسایی می کند. بنابراین، IHC به یک تکنیک بسیار مهم تبدیل شده است و به طور گسترده در بسیاری از آزمایشگاه های تحقیقاتی پزشکی و همچنین تشخیص بالینی استفاده می شود.
یکی از مسایلی که از IHC می توان استفاده کرد در تشخیص نشانگرهای پیش آگهی می باشد. این کار را با شناسایی آنزیمها، آنتیژنهای اختصاصی تومور، انکوژنها، ژنهای سرکوبگر تومور و نشانگرهای تکثیر سلولی تومور. تجزیه و تحلیل تومورها با این روش ها نسبت به ملاحظات پیش آگهی مرسوم با مرحله بندی بالینی و درجه بندی بافت شناسی، پیشرفت قابل توجهی دارد.
IHC برای تشخیص بیماری، توسعه دارو و تحقیقات بیولوژیکی نیز استفاده می شود. با استفاده از نشانگرهای تومور خاص، پزشکان از IHC برای تشخیص خوشخیم یا بدخیم بودن سرطان، تعیین مرحله و درجه تومور و شناسایی نوع سلول و منشاء متاستاز برای یافتن محل تومور اولیه استفاده میکنند. IHC همچنین در توسعه دارو برای آزمایش اثربخشی دارو با شناسایی فعالیت یا تنظیم اهداف بیماری استفاده می شود.
پیش بینی پاسخ به درمان
IHC به طور گسترده ای برای پیش بینی پاسخ درمانی در دو تومور مهم، یعنی کارسینوم پستان و پروستات استفاده می شود. هر دوی این تومورها به ترتیب تحت کنترل هورمون های استروژن و آندروژن هستند. گیرنده های خاص این هورمون های تنظیم کننده رشد بر روی سلول های تومور مربوطه قرار دارند. تومورهایی که سطح بالایی از مثبت بودن گیرنده را بیان می کنند به حذف منبع درون زا این هورمون ها پاسخ مثبت می دهند یا برای کاهش سطح آنها درمان هورمونی تجویز می شود (استروژن درمانی در سرطان پروستات و درمان با آندروژن در سرطان پستان).
در ژنتیک
IHC همچنین می تواند برای تعیین عملکرد محصولات ژنی خاص در فرآیندهای بیولوژیکی اساسی مانند توسعه و آپوپتوز استفاده شود. با استفاده از یک آنتی بادی مونوکلونال در برابر همولوگ p53 مسیرهای پرو آپوپتوز p53 شناسایی شد.
اختلالات نورودژنراتیو
اختلالات دژنراتیو سیستم عصبی شامل طیف وسیعی از بیماریها میشود که با اختلال عملکرد و مرگ جمعیتهای خاص و انتخابی آسیبپذیر سلولهای عصبی مشخص میشوند. این نقش به طور فزاینده ای در طبقه بندی زیرطبقه بندی اختلالات عصبی و ایجاد معیارهایی برای تشخیص آنها ایفا کرده است.
ضربه مغزی
در چند سال اخیر، رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمیایی برای پروتئین پیشساز بتا آمیلوئید به عنوان روشی برای تشخیص آسیب آکسون در کمتر از 2 تا 3 ساعت پس از آسیب سر تأیید شده است. تشخیص ایمونوهیستوشیمی آسیب آکسون می تواند در تعیین زمان وقوع یک خونریزی تروماتیک در محیط های پزشکی-حقوقی مفید باشد.
IHC در بیماری های عضلانی
تشخیص خاص دیستروفی عضلانی به دلیل پیامدهای مشاوره ژنتیکی بیماری ارثی و پیش آگهی دقیق مهم است. در سال های اخیر، ناهنجاری هایی در چندین پروتئین عضلانی در دیستروفی عضلانی شناسایی شده است.
چنین ناهنجاریهایی شامل پروتئینهایی هستند که در سارکولما، ماتریکس خارج سلولی، سیتوزول، هسته و سایر مکانهای درون رشتههای عضلانی قرار دارند. بیوپسی عضله اسکلتی می تواند نقش اصلی را در افتراق دیستروفی عروقی از اختلالات غیردیستروفی ایفا کند و IHC می تواند به تشخیص خاص دیستروفی هایی که ناهنجاری های پروتئینی خاص برای آنها شناخته شده است کمک کند.
مطالعات بیشتر در بخش راهنمای علمی سایت