مبانی هنرهای تجسمی یا بصری به قواعد و اصولی گفته میشود که فراگیری و استفاده از آن ها باعث میشود تا هریک از عناصر تشکیل دهنده آن هنر با یک دیگر ارتباط پویا داشته باشند.
آنچه که یک هنرجو در هنگام یادگیری مبانی هنر متوجه آن میشوند این است که آثار هنری در انتها باید با مخاطب به خوبی ارتباط برقرار کند همچنین بایستی یادآوری شود که عناصر جذابیت های بصری آنقدر زیاد هستند که نتوان همه آن ها باهم را یکجا در یک اثر آورد زیرا استفاده زیاد از عناصر بصری در یک اثر هنری همچون پوستر گرافیکی ممکن است مخاطب را از درک اصل مطلب منحرف کند.
بایستی اهمیت مبانی بصری هنر را با یک مثال ساده بیان کنیم، انسان ها از زمان های دور نیازمند برقراری ارتباط با همدیگر بوده اند، حتی هنگامی که نخستین زبان ها شکل نگرفته بودند انسان ها با استفاده از تصاویر و زبان بدن خود با یک دیگر ارتباط برقرار میکردند، آن ها برای سهولت انتقال پیام نهفته درون تصویر خود از ابتدایی ترین تکنیک های مبانی هنر استفاده میکردند.
نیروهای بصری و عناصر در مبانی هنر چیستند؟
ما اکنون پس از مطالعه مطلب فوق با مبانی هنر های تجسمی و اهمیت آشنا شدیم اکنون زمان آن رسیده که با عناصر و نیروهای بصری در این اصول آشنا شویم.
نیروهای بصری و عناصر یک از اصلی ترین فاکتورهای تشکیل دهنده در مبانی هنر هستند که مواردی از قبیل شکل، رنگ، تکسچر و کنتراست را تشکیل میدهند و از دیگر موارد مهم تعادل و هماهنگی میباشند که به کارگیری این مورد نیازمند تجربه و فراگیری است زیرا تعادل و هماهنگی بر خلاف سایر موارد قابل رویت نیست، هنرمند باید با دانش کسب کرده خود به کنتراست و تناسب توجه کند. تا به تعادل و هماهنگی برسد
آیا واقعا بین اثر کسی که به هنرشناسی و طراحی اصولی اهمیت میدهد یا طراحی که بدون دانش بصری طراحی میکند تفاوتی وجود دارد؟
بهتر است این سوال را اینگونه پاسخ دهیم: هم بله و هم خیر، به طور قطعی یک اثر هنری هرچه که باشد اگر اصولی شکل گرفته باشد تاثیرش هزاران برابر یک اثر غیر اصولیست اما گاهی اثر هایی از هنرمندان غیر اصولی بدست آمده که صرفا سلیقه ای هستند اما چشم نواز، با این که ممکن است تاثیر گذار نباشند و پیغامی را نرسانند ممکن است بتوانند نظر خیلی از مخاطبین را جلب کنند. که این موضوع با جمله “برای شروع هنر تنها ذوق و سلیقه کافیست” کامل میشود.